جوجه ای که روی باسنش خالکوبی کرده بود قطعا عوضی بود. لذت سه نفری با او است. سرشان را بین لبهایش گذاشتند، پاهایش را باز کردند، سیلیهایشان را روی پیشانی و گونههایش زدند - و سبزه بدش نمیآمد. خالی کردن کیسه بیضه و توپ هایش برای او لذت بخش بود. من هم میتوانستم او را در دهانش تکان میدادم - بگذار لذت ببرد! ظاهراً این اولین بار نیست که او را در یک دایره کتک می زنند، او به سختی آب دهانش را قورت می دهد. )
چه بابای خوش شانسی که از سر کار برگشت! و دختران او واقعا شلخته هستند، اما از نظر جنسی نیز تجربه دارند. من عاشق وقتی دخترها مثل چوب دراز نمی کشند، اما همه چیز را به وضوح انجام می دهند. خوش شانس بودم که برای کسب افتخار، الاغ تنگ را امتحان کردم. این دو زیبایی آرزوی هر مردی است، آنها می دانند باید چه کنند و نیازی به مشاوره ندارند. این خیلی هیجان است، همه خوشحال بودند!
ولی دختر عالیه